جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

ساده باشیم!!!!!

ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﺧﻮﺩﺕ

ﻏﻤﺖ

ﻣﺸﮑﻠﺖ

ﻏﺼﻪ ﺍﺕ

ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ

ﺣﺘﯽ ﺩﺷﻤﻨﺖ

ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺠﻤﻞ ﭼﯿﺴﺖ

ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ ﻟﻨﺪﮐﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ

ﺑﻨﺰ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺪﻝ ، ﭼﻨﺪ ﺍﯾﺮﺑﮓ ﺩﺍﺭﺩ

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ

ﻧﯿﺎﻭﺭﺍﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ

ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻬﯿﻪ

ﮐﺪﺍﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺍﻧﺪ

ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﯿﻨﯽ ﻫﺎ

ﮔﺮﺍﻧﺘﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﭼﯿﺴﺖ

ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺭﯼ

ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺟﺪﻭﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﯼ

ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ، ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﻭ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ ﻣﯿﻨﻮﺷﯽ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ

ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﺷﺎﻝ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺒﺨﺸﯽ

ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

ﺑﺮﺑﺮﻱ ﺩﺍﻍ ﺑﺎ ﺑﻨﻴﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻋﺸﻘﺒﺎﺯﻳﺴﺖ

ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ

ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ

ﻓﺮﻣﻮﻝ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻲ

ﺍﻳﻜﺲ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﺍﻳﮕﺮﮒ ﺗﻮﺳﺖ

ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺭﺍﺩﻳﻜﺎﻝ، ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﻧﻴﺴﺘﻲ

ﻫﺮﺟﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲﺷﻲ

ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ

ﺣﺠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ، ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻱ

ﺯﻭﺩ ﺑﻪﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﺁﻳﻲ ﻭ ﺩﻳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻴﺮﻭﻱ

ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ

ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻲﺷﻮﻱ

ﺗﻮﻱ ﺩﻝ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺟﺎ ﻣﻲﺷﻮﻱ

ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ....

مادر !!!!!

مادر عادت داشت همه ی کارهای روزانه اش را یادداشت کند. چیز هایی که می خواست بخرد؛ کارهایی که باید انجام می داد و حتی تلفن هایی که می خواست بزند.
من هم از سر شیطنت ؛ همیشه سعی می کردم دستی در لیست ببرم و یا چیزی را به آن اضافه کنم!
فقط برای اینکه در تنهاییش؛ و درست در یک لحظه ی معمولی که انتظارش را ندارد؛ او را بخندانم.

مثلا اگر در لیست تلفن هایش نوشته بود: زنگ به دایی جان؛ من جلویش می نوشتم ناپلئون! می شد زنگ به دایی جان ناپلئون!
یا در لیست خرید؛ نوشته بود خریدِ شیر؛ قبل و بعد...ش یک بچه و یک آفریقایی اضافه می کردم که بشود : خریدِ بچه شیرِ آفریقایی! 
یا بار دیگر؛ زیر لیست کارهای مهمش نوشته بودم: پیدا کردن یک عروسِ پولدار برای پسر گلم !!

خلاصه هر بار بعد از خواندش که همدیگر را می دیدیم؛ می گفت:” اینا چی بود نوشته بودی! امروز حسابی خندیدم؛ خدا بگم چیکارت نکنه بچه! “

یک روز که سرمای شدیدی خورده بودم و سردرد امانم را بریده بود؛ به رسم مادر؛ کاغذی روی درِ یخچال چسبانده بودم؛ که هنگام ِخرید یادم بماند... کنار چیزهای دیگر؛ نوشته بودم : مُسَکِن برای سر درد !

کنارش خطِ مادر نوشته بود:
 
دردت به جانم...!