ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
- می بینم داری چاقو تیز می کنی ارباب!
- تو رو سننه؟
- حالا چرا عدل اومدی جلو رو من داری این کارو می کنی؟
- تو چرا مثل برج زهر مار وایستادی اینجا و بر و بر منو نگاه می کنی؟
- اون چیه خریدی گذاشتی رو تاقچه؟
- بهش میگن ساعت... تا چشم و چار تو در آد.
- چه کاری برات می کنه؟
- وقت دقیقو بهم نشون میده. صب هام زنگ میزنه و سر وقت بیدارم می کنه.
- نمک نشناس ،این کارو که من چن سال آزگار برات کرده ام بی مزد و منت.
- داری گنده تر از اون دهن مسخره ت حرف می زنی . برو یه چکه آب بریز تو حلقت و جلدی برگرد اینجا ، خروس پیر لعنتی!
قباد آذرآیین