جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

... وداع

 

امشب‏ ‏‏‏‏‏‏‏می ‏فهمم چرا وقتی کسی جون‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏ده، زنده‌ها براش گریه‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏کنند. آدما تا وقتی زنده‌اند‏‏، وجودشان رو بین همه اونهایی که دوستشون دارن‏‏، تقسیم‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏کنن. اونها هم به قسمتشون عادت ‏‏‏‏‏‏‏‏می‏کنن. وقتی مرگ سرو کله‌اش پیدا‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏شه‏‏، اونی که باید بره سفر‏‏،‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏ره و سراغ تک تک آشناها و اون قسمت از دلشو که تقسیم کرده بود، پس‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏گیره‏. برای همین زنده‌ها بعد از مرگ یک نفر‏‏، توی خودشون احساس خلاء‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏کنن .

... گفتم نرو ... خندید و رفت



۱۳۸۴/۰۷/۲۵

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

زدماغ من سرگشته خیال رخ تو

به جفای فلک و غصه دوران نرود

در ازل بسته دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سرنکشد وز سر پیمان نرود

هرچه جز بارغمت بردل مسکین من است

برود از دل من وز دل من آن نرود

آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و از جان نرود

گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

هرکه خواهد که چو حافظ نشود سر گردان

دل به خوبان ندهد و ز پی ایشان نرود

نظرات 1 + ارسال نظر
آرزومند آرزوهایتان یکشنبه 22 آبان 1384 ساعت 15:09

یعنی چی وداع ؟؟؟ یعنی دیگه نمی خواین بنویسین ؟؟؟ آخه چرا ؟؟؟؟ نوشتن آدم رو سبک میکنه من همیشه به وبلاگ شما می آمدم ومحیط اینجا رو خیلی دوست دارم چون همیشه حرفی برای گفتن داره حرفهایی که هر جایی شاید نشه پیدا کرد . حرفهایی آموزنده که درس زندگی به آدم میده و این درسیه که همیشه برای انسان میمونه . خواهش میکنم باز هم بنویسین و ما را از خواندن مطالب زیبا محروم نکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد