جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

آتشی

به یاد آتشی که خاموش شد

با آخرین قدم ها

این سفر طولانی طاقت فرسا
باید
پایان پذیرد جایی
به واحه ای
سر چاهی و سایه نخلی
به ساحلی و عرشه بلمی متروک
در این بیابان ناشناخته
اختر آشنایی را دنبال می کنم
که همیشه پیشاپیشم قرار دارد
و فاصله مان
کم نمی شود انگار
هرگز
ستاره آشنا تو دور می شوی آیا
یا من
به سکون مانده ام به جا
به گمان حرکتی مدام؟
نه هرگز آنچنان فراز سرم قرار می گیری
که کلاه از سرم بیندازد
سماجت دیدارت
نه هرگز
آنگونه دور می‌شوی
که پندارم
غروب کرده باشی
تا باز مانم از رفتن
نومید و دلشکسته
ستاره آشنا
تو دور می شوی
یا من ایستاده‌ام
برجا؟
ستاره دور می‌شود از تو و تو می‌آیی مدام
و راه
پایان نمی پذیرد هرگز
نه به واحه‌ای
نه به ساحلی
و همه راهها همیشه
با آخرین قدم ها آغاز می‌شوند

 

منوچهر آتشی

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 12:59 http://ofoghno.blogsky.com

وبلاگ زیبایی داری. موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد