ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
دو روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند ، یکی از آنها می خواست به شانگهای و دیگری به پکن برود . اما در اتاق انتظار آنان برنامه خود را جابجا کردند . زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان راه را می پرسند نیز پول می گیرند. اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند ، نه تنها غذا بلکه پوشاک هم به او می دهند.
فردی که می خواست به شانگهای برود ، فکر کرد : پکن جای بهتری است ، اگر کسی در آن شهر پول نداشته باشد ، باز هم گرسنه
فردی که قصد داشت به پکن برود بلیط شانگهای را گرفت و کسی که می خواست به شانگهای برود بلیط پکن را. نفر اول وارد پکن شد ،متوجه شد که پکن واقعاً شهر خوبی است . ظرف یک ماه اول هیچ کاری نکرد ، همچنین گرسنه نبود . در بانک ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه های بزرگ شیرینی های تبلیغاتی را که مشتریها می توانستند بدون پرداخت پول بخورند ، می خورد .
فردی که به شانگهای رفته بود ، متوجه شد که شانگهای واقعاً شهر خوبی است هر کاری در این شهر حتی راهنمایی مردم و غیره سود آور است . او سپس به کار گل و خاک روی آورد . پس از مدتی آشنایی با این کار 10 جعبه حاوی شن و برگ های درختان را بارگیری کرده و آن را " خاک گلدان" نامیده و به شهروندان شانگهایی که به پرورش گل علاقه داشتند ، فروخت . در روز 50 یوان سود برد و با ادامه این کار در عرض یک سال در شهر بزرگ شانگهای یک مغازه باز کرد.
او سپس کشف جدیدی کرد : تابلوی مجلل بعضی از ساختمان های تجاری کثیف بود ، متوجه شد که شرکت ها فقط به دنبال شستشوی عمارت هستند و تابلو ها را نمی شویند او از این فرصت استفاده کرد، نردبان ، سطل آب و پارچه کهنه خرید و یک شرکت کوچک شستشوی تابلو افتتاح کرد . شرکت او اکنون 150 کارگر دارد و فعالیت آن از شانگهای به شهرهای " هانگ جو " و" نن جینگ " توسعه یافته است .
او اخیراً برای بازاریابی با قطار به پکن سفر کرد. در ایستگاه راه آهن ، آدم ولگردی دید که از او بطری خالی می خواهد ، هنگام دادن بطری ، چهره کسی را که پنج سال پیش بلیط قطار را با او عوض کرده بود ، به یاد آورد .
امیدوارم موفق و موید باشید ( این را از ته دل آرزو کردم )
ممنونم غریبه