جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

آتش امید

تنها بازمانده‌ یک  کشتی شکسته به جزیره ای کوچک و خالی از سکنه افتاد.

او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد. اگر چه هر روز افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند اما کسی نمی آمد.

سر انجام هنگامیکه از رسیدن هر یاری رسانی نا امید شد ، از تخته پاره های باقیمانده از کشتی برای خود کلبه ای ساخت.

 اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود ، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به سوی آسمان می رود.

متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه در جا خشکش زد. فریاد زد: "خدایا تو چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟"

صبح روز بعد با بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.

کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته از نجات دهندگانش پرسید:

"شما ها از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟"

آنها جواب دادند:

" ما متوجه علایمی که با دود می دادی شدیم."

 

وقتی اوضاع خراب می شود نا امید شدن آسان است.

ولی نباید دلمان را ببازیم ' چون حتی در میان درد و رنج ' دست خدا در کار و زندگی مان است.

نظرات 2 + ارسال نظر
someone سه‌شنبه 8 اسفند 1385 ساعت 09:27 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

من هم موافقم ... خدا همیشه با آدم هاست ....
ما هستیم که اون را فراموش می‌کنیم .....
موفق باشی

poolaki سه‌شنبه 8 اسفند 1385 ساعت 09:27 http://poolaki.blogsky.com/

هیچ وقت برای شروع دیر نیست اما هر چه زودتر شروع کنی یک قدم جلو تر هستی .....
دعوت می کنم به جمع ما بپیوندی .....
موفق و سربلند باشی دوست من ...
در انتظار شما هستیم دراین جمع بزرگ.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد