جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

کار تیمی!!!!

باران به شدت می بارید و مرد ماشین خود را در جاده پیش می راند ، ناگهان تعادل اتومبیل به هم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد .  از شانس خوب ،  ماشین صدمه ای ندید اما لاستیک های آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشد. به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه مجاور دوید و در زد . کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت می کرد به آرامی آمد و در را باز کرد.

راننده ماجرا را شرح داد و از او درخواست کمک کرد . پیرمرد گفت که ممکن است از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : "بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه ."

لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر را گرفت و با او را با زور بیرون کشید. تا راننده شکل و قیافه قاطر را دید ، باورش نشد که این حیوان پیر و نحیف بتواند کمکش کند ، اما چه می شد کرد ، در آن شرایط سخت به امتحانش می ارزید.


با هم به کنار جاده رسیدند و کشاورز طناب را به اتومبیل بست و یک سر دیگرش  را محکم چفت کرد دور شانه های فردریک یا همان قاطره و سپس با زدن ضربه به پشت قاطر داد زد : "یالا، پل فردریک، هری تام، فردریک تام ، هری پل .... یالا سعیتون رو بکنید ... آهان فقط یک کم  دیگه، یه کم دیگه .... خوبه تونستید"

راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد اتومیبل را از گل بیرون بکشد. با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز  تشکر کرد و در حین خداحافظی از او سوال کرد : "هنوز هم نمیتوانم باور کنم که این حیوان پیر توانسته باشد، حتماً هر چی هست زیر سر آن اسامی دیگر است، نکند یک جادوئی در کاره"

کشاورز پاسخ داد : "ببین عزیزم، جادوئی در کار نیست"

آن کار را کردم که این حیوان باور کند عضو یک گروهه و دارد یک کار تیمی میکند ، آخر میدانی قاطر من کوره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد