جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

همیشه سبز!!!!

در پسین روزهای فصل بهار، برگها در هجوم پاییزند

 …
زردها روی شاخه میمانند، سبزها روی خاک میریزند

 …
جای عطر گل اقاقی و یاس، بوی خون در فضای این شهر است

 …
گویی حس سربلندی و اوج، با تمام درختها قهر است

 …
از کف سنگ فرش هر کوچه، خون ناحق لاله را شستند

 …
غافل از اینکه در سراسر شهر، سروها جای لاله ها رستند

 …
شب به شب روی شاخه هر سرو، قمری و چلچله هم آواز است

 …
بانگ الله و اکبر از هر سو، نغمه ساز است و نغمه پرداز است

 …
هر دهانی که بوی گل میداد، دوختندش به نوک سوزن ها

 …
بوی گل شد گلاب و جاری گشت، از دو چشم خمار سوسن ها

 …
ناله پر شرار مرغ سحر، معنی اش ارتداد و بی دینی ست

 …
در زمستان ذوق و اندیشه، سبز بودن چه جرم سنگینی ست

 …
ساقه هایی که سبز تر بودند، سرخ گشته به خاک غلتیدند

 …
باقی ساقه ها از این ماتم، برگهای سیاه پوشیدند

 …
نخل را کنده بید میکارند، بید مجنون کجا ثمر بدهد

 …
ای که بر روی ماه چنگ زدی، باش تا صبح دولت ات بدمد


-------------------------------------------

شعر از محمد رضا عالی پیام

نظرات 3 + ارسال نظر
میثم جمعه 14 آبان 1389 ساعت 21:38

علاوه بر زیبایی این شعر باید یک تعریف اساسی از کل وبلاگ بکنم وبلاگ بسیار پرباریست. خسته نباشید .

فهیمه شنبه 15 آبان 1389 ساعت 14:00

سلام. آره منم موافقم. خیلی خیلی وبلاگ قشنگ و پرباریه! مرسی واسه وبلاگ قشنگت

آفرین آقا جغده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد