-
آرش کمانگیر
شنبه 25 تیر 1384 11:05
برف می بارد برف می بارد به روی خار و خاراسنگ کوهها خاموش دره ها دلتنگ راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ بر نمی شد گر ز بام کلبه ها دودی یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد رد پا ها گر نمی افتاد روی جاده های لغزان ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد ؟ آنک آنک کلبه ای روشن روی تپه روبروی من در گشودندم مهربانی...
-
سهراب به روایت تصویر!
چهارشنبه 22 تیر 1384 10:54
-
خانه دوست کجاست؟
سهشنبه 21 تیر 1384 15:38
خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار. آسمان مکثی کرد. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: "نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد، پس به سمت گل تنهایی...
-
زمستان
سهشنبه 21 تیر 1384 14:22
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک چو دیدار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است...
-
رویاى آمریکایى
سهشنبه 21 تیر 1384 14:13
یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود! از مکزیکى پرسید : چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟ مکزیکى: مدت خیلى کمى! آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده ام کافیه! آمریکایى:...
-
Interview with God
دوشنبه 20 تیر 1384 19:37
I dream I had an interview with God در خواب با خدا گفتگویی داشتم. “So you would like to interview me” God asked. خدا گفت:پس می خواهی با من گفتگو کنی “if you have the time”I said. گفتم اگر وقت داشته باشید God smiled خدا لبخند زد “What supprises you about human kind?” چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟...
-
هدیه
دوشنبه 20 تیر 1384 18:13
مرد جوانی آخرین روزهای دانشگاه را سپری می کرد وبه زودی فارغ التحصیل می شد.چندین ماه بودکه یک اتومبیل اسپورت بسیار زیبا چشمش را گرفته بود. از آنجایی که می دانست پدرش به راحتی قدرت خرید آن ماشین را دارد به او گفت که داشتن این اتومبیل همه آرزوی اوست .با نزدیک شدن یه روز فارغ التحصیلی مرد جوان دائما به دنبال علایمی حاکی...
-
دانشگاه
دوشنبه 20 تیر 1384 18:11
خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار نخ نما شده خانه دوز در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فورا متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالا شایسته حضور در کمبریج هم نیستند. مرد به آرامی گفت : « مایل هستیم رییس راببینیم .» منشی با...
-
ثروت
دوشنبه 20 تیر 1384 18:07
تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست. زیرا برای مثال کشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است! اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند اکنون کشورهایی توسعهیافته و ثروتمند هستند. تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال...
-
توجه
دوشنبه 20 تیر 1384 18:06
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ------------------------ ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد . مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه...
-
بیمارستان
دوشنبه 20 تیر 1384 18:02
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هماتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعتها با یکدیگر صحبت میکردند، از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف میزدند. هر روز...
-
قوانین مورفی
دوشنبه 20 تیر 1384 17:47
هر چیزی راکه میخواهید، نمیتوانید داشته باشید و آنچه را که دارید نمی خـواهیـد!" قــوانین مــورفی مــجموعه ای از قوانین حاکم بر زندگی هستند کـه اکثر آنها از بدبینی نـشات گـرفتـه و جـنـبـه شوخی دارند امـا بسیاری از آنها نیز واقعیت هستند. قوانین مورفی توسط شخصی بنام کاپیـتـان ادوارد مورفی مهندس نیروی هوایی، در سـال 1949...
-
اشاره ای بی فایده به یک تجربه زبانی
دوشنبه 20 تیر 1384 17:01
مدتهاست در این فکرم که زبان ما اهل نوشتن، در برابر زبان جاری توده چه قدر بیخودی تصنعی و مودبانه، و از سر ناچاری کنائی است. به عکس زبان مردم چه تند و تیز، صریح و درست گویای اصل مطلب است. ملت ما، تا زمان آمدن روزنامه و رادیو و تلویزیون به عرصه ی جامعه، گویا بودند با زبان کارآمد محاوره، و چاشنی این زبانشان: ضرب المثل ها...